رتور
اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک
عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ
افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. یکی از
طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را برای چنین بیماری انتخاب کرده است؟! او
در جواب گفت: در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 5
میلیون نفر یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند.500 هزار نفر تنیس را در
سطح حرفه ای یاد می گیرند.50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 5 هزار نفر
سرشناس می شوند. 50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، چهار نفر
به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... و آن هنگام که جام قهرمانی را
روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم "خدایا چرا من؟" و امروز هم که از این
بیماری رنج می کشم، نیز نمی گویم "خدایا چرا من؟"
ترانه
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ
مردی را زنی بود، که بسیار به او دلبسته و عاشق او شده بودو در چشم زن لکه سفیدی بود که مرد از فرط عشق و علاقه آن عیب را نمیدید. تا آنکه عشق مرد کم رنگ شد! و از زن پرسید...این لکه سفید در چشم تو از کی پدید آمده است؟!زن گفت...از زمانی که در کمال عشق تو نقصان پدید آمده است.
معصوم علیه السلام می فرماید :حب الشیی یعمی و یصم؛ عشق انسان را کر و کور میکند . موفق باشید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام دوست عزیز
مردی را زنی بود، که بسیار به او دلبسته و عاشق او شده بودو در چشم زن لکه سفیدی بود که مرد از فرط عشق و علاقه آن عیب را نمیدید. تا آنکه عشق مرد کم رنگ شد! و از زن پرسید...این لکه سفید در چشم تو از کی پدید آمده است؟!زن گفت...از زمانی که در کمال عشق تو نقصان پدید آمده است.
معصوم علیه السلام می فرماید :حب الشیی یعمی و یصم؛ عشق انسان را کر و کور میکند .
موفق باشید